...ادامه از پست قبلی
روز شمار پذیرش قطعنامه
در آستانه پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام اتفاقاتی رخ داد که به نظر می رسد نقش تعیین کننده ای در قبول قطعنامه از سوی حضرت امام داشته باشد. مهمترین این اتفاقات نامه نگاری های مسئولین در مورد اوضاع کشور و عدم امکان ادامه جنگ بود. خاطرات آن روزهای آقای هاشمی سراسر نشان دهنده ناتوانی و ضعف در فضای جبهه هاست و آنطور که آقای هاشمی روایت نموده اند طی این چند روز چند تصمیم مهم در حوزه جنگ گرفته شده است که همگی آنها حکایت از عقب نشینی و ضعف در جبهه خودی دارد. تهدید خوزستان جدی است و نیاز به اعزام وسیع نیرو هست (+) تخلیه و عقب نشینی از حلبچه برای دفاع از خوزستان (+) تاکید بر حضور بیشتر مردم در جبهه ها بعنوان تکلیف (+) هم نظری ایشان و آقای منتظری در ختم سیاسی جنگ (+) تاکید هاشمی به ولایتی برای حل سیاسی جنگ در سفر به نیویورک (+) تجمع نیروی دشمن در دشت حاج عمران و عقب نشینی ارتش از ارتفاعات در شیلر (+) نگرانی نخست وزیر (میرحسین موسوی) و وزیر ارشاد (سیدمحمد خاتمی که همزمان مسئول تبلیغات جنگ هم بود) از اعزام کم نیرو به جبهه (+) از دست رفتن کنترل منطقه فکه (+) از جمله اخبار ناامید کننده هاشمی و مسئولان از اوضاع جنگ بود. باقی ماجرا را به صورت روزانه از خاطرات آقای هاشمی بازگو میکنیم و سپس تحلیل بزرگان و خود آقای هاشمی را از داستان پذیرش قطعنامه بررسی می کنیم:
مسئله پذیرش قطعنامه و پایان جنگ به واسطه برخی ملاحظات شاید تا به امروز از نقاط مبهم تاریخ انقلاب به شمار می رود. اما مجموعه ای از اطلاعات و مسائلی که توسط افراد دخیل در تصمیم گیری در این امر مهم طی چند سال اخیر مطرح شده می تواند کمی در روشن کردن صحنه و نقش افراد و گروههای مختلف کمک کند.در این نوشتار سعی بر آن بوده که با نقل تاریخ و مواضع خواص دخیل در این ماجرا، گوشه ای از این حادثه تلخ را بازخوانی کنیم.تاکید می کنم که محتوای این نوشته به معنای مقصر دانستن و یا القای تحمیل گری قطعنامه توسط اشخاص خاصی بر حضرت امام نیست.
شش سال پیش، فردی در درمانگاه پوست بیمارستان بقیهالله تهران نزدم آمد. صدایش گرفته بود؛ صدای تنفس (خس خس) و سرفههایش حکایت از دردهای سالیان متمادی داشت. میدانستم کیست و چه خواهد گفت، چون بسیاری از آنها را در سردشت، بانه، مریوان و شهرهای استانهای غرب کشور دیده و شبها و روزهای بسیاری را با آنان گذرانده بودم.
چنین گفت: آقای دکتر عمادی خیلی دنبالت گشتم. میگن شما از مشکلات پوستی جانبازان شیمیایی اطلاعات زیادی دارید. دوستانم در شهر ری (فلانی و فلانی) گفتند، بیام پیش شما خوبه. خدا را شکر که پیدات کردم. من هم بیدرنگ گفتم: خدا را شکر که من شما را پیدا کردم.
بعد حال و احوال گفت: 4 /1/ 67 در عملیات والفجر 8 در منطقه شیخ صالح ساعت 10 صبح هواپیماهای عراقی بمبهای شیمیایی را دسته دسته ریختن رو سر ما. خودم حس کردم یک ماده روغنی لجن مانند تمام تنم را پوشاند. دقایقی نگذشت از حال رفتم. وقتی به هوش آمدم، چشمام باز نمیشد و حس کردم تمام تنم میسوزد و مایع تاول را بر تنم و دستهام لمس میکردم.
با یک حال عجیبی برام حرف میزد؛ انگار همین الان مجروح شده. خیلی دقیق از بزرگترین حادثه زندگی خود بدون لحظهای مکث میگفت و میگفت. من هم با سرعت مینوشتم و گاهی به کلماتش و گاهی به اون خس خس نفسش، قرمزی چشماش و پوست مچاله شده تن و دستش خیره میشدم که گاز شیمیایی خردل با اون چه کرده.
پرسیدم: الان چه مشکلی داری حسن آقا؟
آقای دکتر تمام بدنم خشک شده، دایم احساس خارش دارم. پیش مردم خجالت میکشم که در حال خاراندن خودم باشم. چیکار کنم؟
مشکل دیگه هم داری حسن آقا؟
خوب ریه و چشمام که میبینید. آرزوی یک نفس آزاد و عمیق را دارم. چشمم هم مثل اینکه توش خاک و شن ریخته باشند.
ادامه مطلب...
برچسب ها :
مقاله ,
خاطرات محمد آزادی از فاجعه " فاطمیه 91"
منبع:http://azadie.ir/
ترتیب زمانی اتفاقات زیر از خاطرم رفته ، و درست به همین علت است که این ها را می نویسم . این خاطرات از شیرین ترین و در عین حال درس آموز ترین تجربیات من است . و به قول کاظم قلم چی (!) کم رنگ ترین جوهر ها از قوی ترین حافظه ها پایدارترند . برای نوشتن این خاطرات محظورات فراوانی داشتم ؛ من جمله این که بسیار ی از کسانی که در این خاطرات از آن ها نام باید برده می شده هم چنان هم در قید حیاتند (!) و خوب لابد راضی نبودند نامی از آن ها برده شود . بنابراین شیوه ی «مخفف یک حرفی » را به کار بستم که هم تعدّد آدم ها معلوم شود و هم در خاطر خودم نام ها تا حد زیادی حفظ شوند …
همین ابتدا بگویم بسیاری از برادران اهل تسنن د ر دانشگاه ما تحصیل می کردند ؛ و اصلا ً شاید بدلیل نزدیکی دانشگاه به غرب کشور بود ، و این حتماً از برکات نظام اسلامی ست که به اهل تسنن هم چون شیعیان امکان تحصیل و اشتغال می دهد . و بالأخره این جمله که همه تان می دانید و آن این که « اختلاف بنداز و حکومت کن » ترفند قدیمی غربی ها برای سواری گرفتن از ممالک شرقی بوده و هست ، خاصه این روزها که با پرورش گروه های افراطی در هر دو مذهب ، سعی بر دل زده کردن مردم از دین را دارند ، این همان نسخه ایست که در اروپا و بر سر مسیحیت اجرا کرده بودند .
ادامه مطلب...
برچسب ها :
مقاله ,
سربند سرخ من از خون نشانه داشت
امشب دلم برای شهیدان بهانه داشت
آنسوتر از خدا که شد خاک آن جنوب
بر زیر لب چه بود؟ ؛ یا غافر الذنوب
سرمایه های کمی با هجوم نور
خاکی ترین لباس ؛ آبی ترین حضور
حاجی سلام؛
چه حال خوبی داری تو!!! و بدا به حال ما که تو را درک کردیم و ماندیم....هنوز غرش تانکها در دشت عباس به گوش می رسد...هنوز گردان حبیب به نقطه ی رهایی نرسیده است انگار می بینم؛ می بینم که محسن سر بر زانوی خاک نهاده و خدا را قسم می دهد که راه را پیدا کند....یادت هست؟....شب فتح الفتوح مبین را می گویم!!!!...یادت هست آن بلدچی روستایی که می گفت همسرم عراقی است و تو می گفتی مبادا رهایش کنید که اگر فرار کند همه بچه ها در دشت گم می شوند و نتیجه هم معلوم است؛ قتل عام می شوند!!!!...انگار همین الان است که ناله ی پی آر سی 77 ها می آید : مسلم مسلم ؛ سلمان!
مسلم جان بگو
حاجی این آشیانه باز مونده پس کبوتراش کی میان تو آشیانه؟
مسلم جان ! کبوترا میان ؛ شما چند دور تسبیح ذکر گفتی
حاجی اگه خدا قبول کنه 12 دور ذکر گفتیم
آقا جان شما که توی عبادت از همه جلوتری؟؛ عبادت مقبول عبادتیه که همراه باشه؛ بچه های دیگه هنوز 4 دور ذکر گفتن
حاجی جان خدا قبول کنه...نمیشه که ذکر رو برگردوند ؛ پس ما می مونیم حسینیه تا نماز و جماعت بخونیم
یادت هست حاجی؟!!!...
خرمشهر چه بود و چه گذشت حاجی و چه شد که دلخون از همه شدی؟؟؟....حسینعلی قجه ای فرمانده دلاور گردان سلمان را بخاطر داری...در محور سلمان اگر درست یادت باشد حاج محمود هم همانجا بود که شهید شد...باز هم گردانها به هم دست ندادند همان دردی که در فتح الفتوح مبین دل تو را و حاج احمد را خون کرد....صدای بیسیم چی ها یک لحظه خاموش نمی شد...
محور سلمان...محور کربلا...محور نصر و محور محرم....
محور سلمان قیچی شد....یادت هست؟ حسین حاضر نشد به عقب برگردد!!!
حسین جان بهتره شما برگردی به آشیونه ی اولت
حاجی جان من اگه می تونستم برگردم که اینوری می رفتم خرمشهر!!!
حسین جان!! آقاجان الان اوضاع شما چطوره؟
اوضاعی نیست حاجی!!! اینجا درهای بهشت وا شده...ملائک اومدن پایین به استقبال بچه های گردان.
حسین جان ! آقاجان گوش بده!! تو میتونی به بچه های ولیعصر دست بدی؟
حاجی من اینور اونورم تانکه!!! کسی نیست بهش دست بدم!!!! میرم با تانکها روبوسی کنم....حاجی اگه محسن (شهید محسن نورانی) سوار اسبه بگو یه تاخت کنه این سمت چپ ما؛ خیلی داره اذیت میشه
حاجی یادت هست؟...بغض کردی و نعره ی تلفنهای قورباغه ای درآمد:
آقاجان من همتم...برادر حسن اونجاست(حسن باقری)
سلام همت جان
سلام ...آقا این محور سلمان اوضاع ناجوری داره همون چیزی که گفتیم سرمون اومد بازم مثا بلتا شد ...پس این بچه های هفت ولیعصر کجان؟
اونا زمین گیر شدن توی باتلاق ولی می رسن
دوباره بیسم غرش کرد!!!
سلمان سلمان همت
بگو سلمان جان...
حاجی این خرچنگها اومدن شکار الان...بیسیم قطع می شود
سلمان سلمان همت
حاجی بگو اگه محسن سوار اسبه تاخت کنه...دونه هم نداریم بریم شکار...پس حاج منظر(شهید محمود نیکو منظر) کجاست؟
سلمان جان بگوش باش
دوباره برادر حسن!!
آقاجان این بچه ها وضع بدی دارن اگه محورشون از دست بره کل محورها دوره میشن باید یه کاری بکنین
همت جان من الان با صیاد صحبت می کنم
حاجی شاهین اونجاست؟(سرهنگ شاهین)
بله گوشی رو میدم بهش
جناب سرهنگ پس این توپخانه کی میخواد آتیش کنه....این بچه ها وضع بدی دارن
همت جان اونا جلوترن داریم یه فکری می کنیم که سمت راست و چپشون رو بکوبیم....
برچسب ها : مقاله ,
سفیر ایران در لبنان ضمن تأکید بر وجود اطلاعاتی مبنی بر اینکه چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی، در زندانهای رژیم غاصب صهیونیستی به سر میبرند، خواستار استمرار مجدانه پیگیری نهادهای بینالمللی ازجمله صلیب سرخ جهانی برای آزادی این عزیران شد.
به گزارش مهر، یورگ مونتانی رئیس نمایندگی کمیته بینالمللی صلیب سرخ در لبنان طی دیدار روز پنجشنبه با غضنفر رکنآبادی سفیر جمهوری اسلامی ایران، ضمن تبریک آزادی 48 زائر ربوده شده ایرانی در سوریه، آخرین اطلاعات مربوط به وضعیت چهار دیپلمات ربوده شده کشورمان در لبنان، آوارگان سوری در لبنان و تحولات سیاسی و اجتماعی لبنان و سوریه را مورد بررسی قرار داد.
غضنفر رکنآبادی در این دیدار ضمن تأکید بر وجود اطلاعاتی مبنی بر اینکه چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی، در زندانهای رژیم غاصب صهیونیستی به سر میبرند، خواستار استمرار مجدانه پیگیری نهادهای بینالمللی ازجمله صلیب سرخ جهانی برای آزادی این عزیران شد.
سفیر کشورمان همچنین با بیان ضرورت تلاش برای عدم تأثیرگذاری بحران سوریه بر لبنان، آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای همکاری در زمینه ارائه کمکهای انسانی و بشردوستانه به آوارگان سوری اعلام کرد.
یورگ مونتانی ضمن بیان گزارشی از تحقیقات بعمل آمده درباره وضعیت چهار دیپلمات ایرانی، بر ادامه تلاشها و پیگیریهای کمیته بینالمللی صلیب سرخ در این زمینه تأکید کرد و افزود: صلیب سرخ جهانی این موضوع را با جدیت در دستور کار مستمر خود دارد. وی همچنین از همکاری خوب هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در لبنان با صلیب سرخ جهانی برای ارائه خدمات درمانی به آوارگان سوری در این کشور قدردانی کرد.
رئیس کمیته بینالمللی صلیب سرخ در لبنان ابراز امیدواری کرد تا با تأمین هرچه بیشتر امنیت و آرامش در سوریه، عملیات کمکرسانی به آسیب دیدگان درگیریهای بین نیروهای مسلح و ارتش سوریه تسهیل شود
بسمه تعال
عملیات کربلای
منطقه عملیاتی : شرق وجنوب بصره
(منطقه ابوالخصیب )
تاریخ عملیات :3 /10 /1365
رمز عملیات : محمد رسول الله (ص)
عملیات والفجر 8 در سال 1364 در منطقه فاو عراق با پیروزی قاطع رزمندگان اسلام انجام و به دنبال آن ارتباط دشمن با آبهای آزاد (خلیج فارس) به کامل قطع شد.این پیروزی شگفت انگیز که حیرت جهانیان را برانگیخته بود ، آنچنان به ذائقه دشمن تلخ و ناگوار بود که از ابتدای سال 1365 شروع به تحرکاتی در سراسر جبهه ها و به خصوص جنوب نموده که با همت رزمندگان اسلام تمامی آنها عقیم و بی حاصل بوده و دشمن ؛ ناکام و درمانده در مجامع جهانی به انزوا کشیده شد.
بر هم خوردن موازنه ارضی در عملیات والفجر 8 به نفع ایران گردیده و برای تداوم این پیروزی و تثبیت مناطق فتح شده ، هدف نهایی کارشناسان نظامی منطقه عمومی بصره قرار گرفت و سال 1365 به عوان سال سرنوشت ساز قلمداد گردید.
مناسب ترین نقطه از محورهای پدافندی دشمن مناطق شرق و جنوب شرقی بصره (شلمچه و ابولخصیب ) جهت انجام عملیات سرنوشت ساز از سوی فرماندهان عالی جنگ ، مشخص شد.
در مهر ماه سال 65 چهار قرارگاه عملیاتی نجف ، قدس ، کربلا و نوح به ترتیب از منطقه شلمچه تا روبروی جزیره مینو تشکیل شدند که هر یک از آنها چندین یگان سپاه را تحت امر داشته و به هر یک از یگان های خودی ،دستور شناسایی حدود واگذار شده را ابلاغ نمودند. نیروهای غواص واحد های اطلاعات عمیات یگان ها در سخت ترین شرایط جوی و اقلیمی ، شناسایی های خود را اغاز نمودند.سردی هوا و به خصوص جریان خروشان اروند رود و موانع داخل آبگرفتگی بوبیان (شلمچه ) و از همه مهمتر حساسیت شدید دشمن نسبت به این مناطق ، همه و همه از عواملی بودند که عزمی استوار و اراده ای پولادین را جهت شناسایی می طلبیدند.
حساسیت دشمن به قدری نسبت به این منطقه زیاد بود که در روبروی رزمندگان اسلام دو سپاه سوم و هفتم هر یک چندین لشکر و تیپ را دربر داشتند ، صف آرایی نموده بودند. ادامه مطلب...
رادیو بغداد در اخبار خود اعلام میکند که اکثر پایگاهها و باندهای پرواز هوایی ایران را بمباران کرده است و طی پیامی از خلبانهای ایرانی درخواست میکند خود را به عراق رسانده و پناهنده شوند. همین رادیو طی تحلیلی اظهار میدارد که پس از کودتای نوژه، تعداد زیادی از خلبانهای ایرانی از نیروی هوایی اخراج شدهاند و همچنین به دلیل خروج مستشاران خارجی کسی قادر نیست هواپیماهای جنگی ایران را در حالت عملیّات نگهداشته و آنها را به کارگیرد و باز در تکمیل این جنگ روانی اعلام میکند که به خاطر آتشسوزی پالایشگاه آبادان، دیگر سوختی وجود ندارد.
در ظاهروبنابه محاسبات افسران عراقی ومستشاران خارجی همه چیز بیانگر آن است که از سوی نیروی هوایی ایران هیچ خطری متوجه عراق نیست. با تجاوز رسمی عراق، همه منتظرند که کدام نیرو اولین پاسخ این تجاوز را خواهد داد. هنوز 10 ساعت از حملة عراق به فرودگاههای ایران نگذشته است که 140 فروند جنگنده ایرانی در حریم هوایی بغداد ظاهر میشوند و طی عملیات برقآسا چندین پایگاه نظامی و دیگر مراکز مهم و حساس را در بغداد و سایر شهرهای عراق بمباران میکنند. صدام که به خاطر پدافند قوی عراق و به زعم خود ضعف نیروی هوایی ایران، هرگز انتظار چنین حمله گستردهای را از سوی ایران نداشت، مدعی میشود که هواپیماهای ایران از سوریه به پرواز درآمدهاند.
در حیرت همگان خبر میرسد که در این حمله، اهدافی در نزدیکی مرز سوریه و اردن نیز بمباران شده است. این عملیات و نفوذ تا این حد در خاک عراق، حتی حیرت کارشناسان نظامی خارجی را نیز برمیانگیزد که خلبانان ایرانی چگونه توانستهاند از دیوار توپهای ضدهوایی و موشکهای سام عبور کرده و تا مرزهای اردن برسند و اهدافی را در آنجا بمباران کنند. ادامه مطلب...
1- پس از آنکه ابوالحسن بنی صدر با 11 میلیون رای اولین رئیس جمهور پس از انقلاب شد، امام خمینی (ره) با تنفیذ اختیارات رهبری انقلاب به رئیس جمهور، حکم فرماندهی کل قوا را برای ابوالحسن بنی صدر صادر کردند. در بحبوهه درگیریهای منطقهای در کردستان، گنبد، سیستان و خوزستان در سالهای 58-59، هماهنگی دولت، سپاه و ارتش میتوانست، آرامش را به مناطق بازگرداند. بنی صدر نیز در ماههای اول معمولا به نظرات نیروهای انقلابی درباره ارتش و سپاه توجه میکرد و افرادی مانند شهید صیاد شیرازی، شهید فلاحی و شهید فکوری به پیشنهاد سران انقلاب در شورای انقلاب و حکم بنی صدر مصادر اصلی ارتش را در اختیار گرفتند.
در ادامه با مقاومت نیروهای خط امام که مجلس را در اختیار داشتند در برابر بنی صدر و انتخاب شهید رجایی به نخست وزیری در شهریور 1359 لجاجت بنی صدر برانگیخته شد و شهید صیاد شیرازی اولین قربانی این لجاجت بود که یک هفته پیش از آغاز جنگ از کار برکنار شد. اصرار نیروهای انقلاب برای بکارگیری شهید صیادشیرازی در مصادر کلیدی ارتش با مخالفت بنی صدر روبرو شد و در حالی که قریب به اتفاق اعضای شورای عالی دفاع اصرار به استفاده از شهید صیاد شیرازی داشتند، بنی صدر با این مساله مخالفت میکرد. حتی به واسطه شهید بهشتی و هاشمی رفسنجانی، شهید صیادشیرازی به دیدار امام خمینی (ره) رفت اما باز هم دستور امام، تمرکز مدیریت جنگ بود و فرماندهی کل قوا با رئیس جمهور بنی صدر بود.
2- پس از برکناری بنی صدر و حاکمیت خط امام، کابینه اول میرحسین موسوی شاهد درگیریهای نیروهای چپ و راست بود. حبیب الله عسگراولادی و احمد توکلی به عنوان پیشانی جناح راست، در مقابل نخست وزیر قرار داشتند. در این میان نیروهای چپ به شدت علیه نیروهای راست توطئه چینی میکردند، این مسائل سبب میشد تا حضور دو جناح در دولت مانع روانی فعالیت شود و این اشکالات در زمان جنگ سبب شد تا امام خمینی (ره) دستور بدهند هر کسی که نمیتواند با نخست وزیر کار کند و استعفایش خللی در امور کشور نباشد، استعفا دهد. لذا احمد توکلی و حبیب الله عسگراولادی، وزیر کار و وزیر بازرگانی استعفا دادند و امام خمینی(ره) نیز تجلیل ویژهای از وزیر بازرگانی در اولین دیدار هیات دولت با ایشان کردند.
3- در سال 1364 چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و آیت الله خامنهای علی رغم عدم تمایل برای کاندیداتوری، به حکم امام خمینی (ره)، کاندیدای انتخابات شدند و با رای بالای 85 درصد به ریاست جمهوری برگزیده شدند. رئیس جمهور وقت پس از انتخاب دوباره تاکید داشت که نمیخواهد با میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر ادامه فعالیت دهد و اما محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه در دیداری با امام خمینی(ره)، اظهارداشت که اگر میرحسین موسوی نخست وزیر نباشد در کار جنگ خلل پیش میآید. در این وضعیت امام خمینی (ره) حکم حکومتی به رئیس جمهور برای انتخاب موسوی به عنوان نخست وزیر دادند و آیت الله خامنهای نیز پذیرفتند. در واقع امام خمینی(ره)، تمرکز مدیریت وثبات آن را برای عدم اخلال در جنگ واجب میدانستند و از این رو حکم به ادامه مدیریت دولت موسوی دادند.
4- بررسی استقراگونه مدیریت امام خمینی (ره) در زمان جنگ نشان از چند ویژگی اساسی دارد؛ مدیریت متمرکز و جامع دولت، اعتماد به مدیران اجرایی و قبول ضریب خطای آنها شاید مهمترین این ویژگیها باشند. امام اختلاف در میان گروههای سیاسی وفادار به نظام را بیضرر برای کشور میدانستند اما ورود این دعواها به سطح مدیریت کشور را مضر میدانستند. در این دوره جلسات مداوم سران سه قوه و حضور سید احمد خمینی در آنها سبب، موضع واحد سران کشور شده بود و حتی یک مورد اختلافات سران سه قوه به مطبوعات کشیده نشد و تنها مورد این مساله استعفای ناگهانی میرحسین موسوی بود که با عتاب شدید امام خمینی (ره) روبرو شد.
گزارشی کوتاه از عملیات کربلای 5
تلفن دفتر صدام به صدا درآمد. خبر حمله به شلمچه را دادند. رئیس جمهور دائم زیر لب میگفت: الله اکبر از دست افراد خمینی ... الله اکبر...» مدام پلکهایش به هم میخورد. به او عرض کردم: «اتفاقی مهم پیش آمده است؟» رئیس جمهور که در اتاق قدم میزد، گفت: «امشب بصره به دست نیروهای ایران خواهد افتاد».
همان شب جلسهای تشکیل شد که تا صبح ادامه داشت...
موقعیت برتر سیاسی، نظامی ایران که در فتح فاو حاصل شد، به رغم تلاشهای دشمن در چارچوب استراتژی دفاع متحرک، حملات هوایی به مراکز صنعتی، حمله به منابع نفتی و نفتکشهای ایران و دیگر اقدامات تبلیغاتی و روانی، همچنان به سود جمهوری اسلامی حفظ شد.
حفظ برتری سیاسی -نظامی جنگ به سود جمهوری اسلامی و مقابله با ایجاد هرگونه رکود در جبهههای نبرد از مهمترین عواملی بود که ضرورت انجام عملیات با شرط کسب پیروزی را ایجاب میکرد.
عملیات کربلای 4 به این منظور طرحریزی و اجرا شد. اما عوامل تاکتیکی و استراتژیکی مختلفی چون ماجرای مک فارلین و تجربه دشمن از عملیات فاو باعث ناکامی کربلای 4 شد، زیرا منابع اطلاعاتی و جاسوسی امریکا دقیقترین و جزییترین خبرها را درباره این عملیات در اختیار عراقیها قرار دادند. دشمن پس از آن که در این عملیات با شکست مواجه شد، در صدد برآمد تا ابتکار عمل را به دست گیرد و از فرصت به دست آمده بهرهبرداری کند. شواهد نیز نشان میداد که چنانچه در شرایط موجود، تغییری ایجاد نمیگشت؛ دشمن، برتری را از آن خود میساخت. زیرا عراقیها تبلیغات گستردهای را تحت عنوان شکست عملیات سرنوشتساز ایران آغاز کرده بودند. آنها با تشدید حملات هوایی و ادامه جنگ شهرها و تلاش برای بازپسگیری فاو، سعی کردند موازنه قوا را به طور کامل به نفع خود تغییر دهند. در چنین موقعیتی چیزی که اوضاع را هنگام انتخاب منطقه عملیات پیچیده و دشوار میکرد، این مسأله بود که در چنین شرایطی، تنها انجام یک عملیات، نمیتوانست راهگشا باشد بلکه در عین حال عملیات باید از شرط تضمین پیروزی و همچنین شرایط و ویژگیهای لازم در جهت حفظ اوضاع به سود جمهوری اسلامی نیز برخوردار باشد. این چنین بود که عملیات کربلای 5 در تاریخ 19 دی 65 در منطقه عملیاتی شلمچه و شرق بصره با رمز مقدس «یا زهرا(س)» آغاز شد و تا 2 ماه و نیم ادامه داشت.
اهمیت عملیات کربلای 5
عبور از موانع نفوذناپذیر دشمن در شرق بصره و تهدید شهر بصره با حضور در حومه آن، موفقیت جمهوری اسلامی را در جنگ حتمی کرد؛ به طوری که متعاقب عملیات کربلای 5، جهان استکبار بدون رعایت ملاحظات معمول، حمایت از صدام را علنی ساخت و قدرتهای جهانی مستقیماً واردمیدان جنگ شدند که نبرد ایران و امریکا در خلیجفارس از آن جمله بود. همین عملیات بود که شورای امنیت را ناچار به تصویب قطعنامهای کرد که در آن برای اولین بار تا حدودی نظرات جمهوری اسلامی ملحوظ شده بود. پس از عملیات کربلای 5 بود که مجوز استفاده وسیع از سلاحهای کشتار جمعی به عراق داده شد. ادامه مطلب...