سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دفاع مقدس
منوی اصلی
مطالب پیشین
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
همسنگران
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 20
  • بازدید دیروز : 138
  • کل بازدید : 941079
  • تعداد کل یاد داشت ها : 570
  • آخرین بازدید : 103/2/9    ساعت : 3:9 ص
درباره ما
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
شهدا ، امام خامنه ای ، مقاله ، مداحی ، امام خمینی(ره) ، شهید ، دفاع مقدس ، رهبری ، آمریکا ، اسلام ، تفحص ، ایران ، داعش ، فتنه ، قم ، قوطی ، لبنان ، لبنانی ، م.ه ، مانیفیست ، مبارزه ، محمد جواد مظاهری ، محمد شهبازی ، مهدی ، موسوی ، میلیتاریسم ، ناتو ، نهضت ، نیروی قدس ، هیتلر ، ولایت ، کربلا ، کیهان ، مدافع حرم ، مذاکره ، مذهب ، مردم ، مرگ ، مغنیه ، فقه ، فقه حکومتی ، قاسم سلیمانی ، دبیرستان ، دفاع ، شهدا همدان ، شهید خرازی ، شهید زنده ، شهید مهدی نوروزی ، شهیدان ، شیطان بزرگ ، صدام ، ظلم ، عاشورا ، عراق ، علی چیت سازیان ، بسیجی ، پناهگاه ، پهلوی ، تجاوز ، دهه فجر ، دولت ، دکترین ، رزمنده ، روحانیت ، زفراندوم ، ژنرال ، سامرا ، سپاه ، ستار ابراهیمی ، سردار الله دادی ، سنگر ، سید حسن نصر الله ، شاه ، شبکه ، شعر ، شهادت ، جبهه ، جملات ، جنگ ، جهاد ، جهاد مغنیه ، جهانی ، حاج قاسم سلیمانی ، حبیب الله مظاهری ، حرم ، حزب الله ، حسن البکر ، حسن عباسی ، حسن مرادی ، حوزه ، حکومت ، خراسان ، خیانت ، اسلاید ، القاعده ، المنار ، امام حسن ، امام حسین ، آیزن هاور ، استراتژیک ، اسرائیل ، امام6 ، انقلاب ، انگلیس ، امام خمینی ، 9 دی ، آب ، آقازاده ،
پنج شنبه 91/11/12 9:43 ص

وصیت نامه سه دانش آموز شهید 

نه یکبار، بلکه چندبار باید این وصیتنامه ها را بخوانیم تا بفهمیم که چطور جبهه برای بعضیها دانشگاهی بود که حتی بدون گذراندن تحصیلات مقدماتی، از آن فارغ التحصیل شدند و مدرک خود را از اباعبد ا..(ع) گرفتند .

صفایی ندارد ارسطو شدن     خوشا پرگشودن، پرستو شدن

فرازهایی از وصیتنامه دانش اموزشهید، رضا پناهی

بسم الله الرحمن الرحیم

هرکس من را طلب می کند می یابد ، و کسیکه مرا یافت می شناسد، و کسیکه من را دوست داشت، عاشق من می شود و کسیکه عاشق من می شود، من عاشق او می شوم و کسیکه من عاشق او بشوم، او را می کشم و کسیکه من او را بکشم، خونبهایش بر من واجب است، پس خون بهای او من هستم. ( حدیث قدسی )

هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای "هل من ناصر ینصرنی" لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه ای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من می روم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کند او نمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه می روم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کرده ام و امیدوارم که پیروز هم بشوم.

پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشته ام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمی رود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم. و بحق که ما می رویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و بحق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار می کنند پاداش عظیم می بخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال ، پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله .....

وصیت نامه دانش آموز شهید ، احمد قاسمی

خدایا تو خودت بر پدر و مادر من صبر عنایت فرما و به آنها توفیق بده که همیشه شکرگزار نعمتهای تو باشند و از تو کمک بخواهند و بر تو توکل داشته باشند. خدایا آنها را بیامرز و در روز قیامت با حسین محشور بگردان.

پدر و مادر عزیزم سلام

امیدوارم که مرا ببخشید و برای من دعا کنید، ما الان در موقعیتی قرار داریم که خطر اعلام و قرآن عظیم را تهدید می کند، پس ما باید اسلام را تا پای جان خود حفظ کنیم و اگر در این راه یک لحظه سهو کنیم، کفر جهانی بر علیه اسلام و قرآن قیام خواهند کرد و وظیفه ی ما اکنون دفاع می باشد، پس نباید از چیزهای دنیوی دریغ کنیم و در این راه خدایا، به زهرای اطهرت تعهد می دهم که در همه حال وظیفه ی اسلامی و شرعی مان را بشناسیم و ما را یاری کنی که این وظیفه را انجام دهیم و در برابر همه مشکلات مقاومت کنیم و بر تو توکل داشته باشیم.

به امید شهادت بنده حقیر شیخ احمد قاسمی

                                                                                   والسلام

 وصیت نامه دانش آموز شهید ،  محمدرضا مهرپاک

بسم الله الرحمن الرحیم

 می خواهم خامه قلم را به سینه کاغذ آشنا کنم و نقشی از رخ آن زیبا را به این سینه سفید منقش کنم اما قلم را توانایی این کار نیست

 کاغذ را تحمل این نقش نیست. می خواهم امواج خروشان احساس را به مهار (عقل) در زندان تن محبوس کنم. اما عقل را توان به بند کشیدن دل نیست. تن را قدرت نگهداشتن روح نیست. چشمانم را می بندم می خواهم تصویری از آن جمال رعنای یار را در ذهن تصور کنم اما تصویر آن جمال زیبا را کسی قادر به تصور نیست. می خواهم مرغ اندیشه را از پرواز آسمان سرخ رنگ عشق باز دارم اما او را هیچ قیدی قادر به مقید ساختن نیست.

این آسمان خونین را از طیران این مرغ باز داشتن ثواب نیست. قلم را دوباره به چرخش وا می دارم. امواج خیره سر، اساس به ساحل اطمینان هجوم می آوردند آن یار رعنا تمام قد عشق را به تماشا ایستاده است.

مرغ اندیشه به پرواز خویش ادامه می دهد کاغذ از سیاهی قلم نقش می پذیرد دل زبان گشوده که : ای نازنین دلبر تو مرا همچو شبنم صبحگاهی پاک خواسته بودی و من روسیاه از نوک پا تا فرق سر به گناه آلوده گشتم. پس مرا ببخش.

ای دوست، تو از من خواسته بودی به عهد وفا کنم و به سویت بشتابم و من همان شاکر نادانی هستم پس مرا ببخش ولی بدان من نیز روزی پاک بودم قلبم هنوز از زنگار پاک بود. چشمان و دستانم هنوز به ناپاکی آلوده نشده بود.

وجودم پاک بود، عقلم پاک بود، (آه ای زیبای زیبایان) چه کنم نفس بر من غالب شد و تو خود حال مرا می بینی، شیطان را به دوستی برگزیدم و تو روزگارم را می بینی ولی هرگز از روی طغیان سر از فرمانت نپیچیده ام، هرگز از روی عمد برخلاف دوستی ام عمل نکرده ام. هرگز!

خود می دانی حتی آن هنگام که طعم گناه از دهانم زایل نگشته بود فکر تو آن را تلخ می کرد که هرگز گناه لذت نداشته است خود می دانی همواره پشیمان بوده ام ولی چه کنم که وجود کثیفم را شیطان  مسلط شده است.

هرگاه خواسته بودم سیلی به رخ شیطان زنم این نفس جلویم را گرفته بود. آری خود می دانی روزگاری پاکترین و صادقترین بودم. شبها به لبخندی می خوابیدم و صبح ها به لبخندی دیگر بیدار می شدم شب و روزم با تو می گذشت.

و حالا، رانده از هر جا ، مانده از هر چیز ، پشیمان از هر کار به درگاهت آمده ام، می گفتند تو به این سرزمین آشنایی در این جا دوستان زیادی داریم . می گفتند به اینجا نظری داری و من سر از پا نشناخته به اینجا آمده ام شتاب داشتم  تا به اینجا برسم . پا برهنه ، جامه دریده ، چشم گریان ، با تنی ریش به اینجا رسیده ام . چشمانم کم سو گشته اند پاهایم مجروح است دلم پریشان است ، آیا تو مرا خواهی پذیرفت؟ آیا برای دیدنت حالی جز این می خواهی؟ آیا برای وصالت مهریه ای بالاتر از این خواستاری؟ پس کی بر من ناتوان نظر خواهی افکند .

پس کی مرا خواهی پذیرفت. همه خوبانت را قبول کرده ایی و من بیچاره بر درگهت نشسته ام  که چه کنی.آیا وقتی خونی در بدنم در جریان است روحی در تنم باقی است ، تو مرا می پذیری  حاشا و کلا! تا دستانم می جنبد ،قلبم می تپد تو مرا هرگز قبول نخواهی کرد ؟

پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید، ای نامردان جاهل مرا بکشید، ای خون فوران کن، ای تن پاره شو ، ای چشم کور شو، بگذار دستانم بکشند. پاهایم قطع شود مغزم پریشان شود، مگر تو این را نمی خواهی مگر تو این را قبول نمی کنی ؛ پس تو می گویی چه کنم؟

بهای دیدنت را  این جان ناقابل قرار داده ایم ، پس ای خصم مرا بکش.به درگهت انتظار تلخ است، برای وصالت صبر نتوان کرد مرا در انتظار مگذار، هر کس خواسته است به شیطان پشت پا بزند ، هر کس می خواهد راه میان بر را انتخاب کند.

هرکس  خواسته است با تو دم ساز شود هر کس خواسته است با تو هم سخن شود به اینجا شتافته است و من از آنها تبعیت کرده ام .آیا مرا هم قبول خواهی کرد؟

هیچ کس وقتی بدن پاره پاره ام را دید گریه نکند. احدی چشم به جسم بی روحم دوخت گریه نکند . این تن جز قفس نیست که این پوست و استخوان بیش نیست. این بدن پوسته صدفی بیش نیست، مرواریدش را تقدیم یار کرده ام و حقش هم همین است .

بر من قبری نسازید، مرا از یادها ببرید ، من نبودم ، منی وجود نداشته است می خواهم همه جز او مرا از یاد ببرند می خواهم تنها باشم و شما مرا از این تنهایی باز ندارید، هر کس می خواهد بهترین راه را انتخاب کند باید بیشترین بها را بدهد من نیز چنین کرده ام پس مرا بر این ناراحت نشوید که بسیار سود برده ام

پدر جان از شما می خواهم در مسجد بعد از نماز حتماً طول عمر امام را از خدا بخواهید و پیروزی لشگریان اسلام را خواستار شوید و اگر توانستید به یاد رزمندگان و امام زمان(عج) و پیروزی نهایی اسلام بعد از نماز (امن یجیب) بخوانید. ملت عزیز ایران از امام امت پیروی کنید که صلاح و پیروزی و رستگاری ما در این است.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی رو نگهدار


منابع :

سایت همکلاس آسمانی

وبلاگ اندیشه دانشجو





مطلب بعدی : وای به وقتی که میلیتاریسم ایران زنده شود       


پیامهای عمومی ارسال شده