سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دفاع مقدس
منوی اصلی
مطالب پیشین
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
همسنگران
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید دیروز : 153
  • کل بازدید : 941432
  • تعداد کل یاد داشت ها : 570
  • آخرین بازدید : 103/2/11    ساعت : 12:44 ص
درباره ما
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
شهدا ، امام خامنه ای ، مقاله ، مداحی ، امام خمینی(ره) ، شهید ، دفاع مقدس ، رهبری ، آمریکا ، اسلام ، تفحص ، ایران ، داعش ، فتنه ، قم ، قوطی ، لبنان ، لبنانی ، م.ه ، مانیفیست ، مبارزه ، محمد جواد مظاهری ، محمد شهبازی ، مهدی ، موسوی ، میلیتاریسم ، ناتو ، نهضت ، نیروی قدس ، هیتلر ، ولایت ، کربلا ، کیهان ، مدافع حرم ، مذاکره ، مذهب ، مردم ، مرگ ، مغنیه ، فقه ، فقه حکومتی ، قاسم سلیمانی ، دبیرستان ، دفاع ، شهدا همدان ، شهید خرازی ، شهید زنده ، شهید مهدی نوروزی ، شهیدان ، شیطان بزرگ ، صدام ، ظلم ، عاشورا ، عراق ، علی چیت سازیان ، بسیجی ، پناهگاه ، پهلوی ، تجاوز ، دهه فجر ، دولت ، دکترین ، رزمنده ، روحانیت ، زفراندوم ، ژنرال ، سامرا ، سپاه ، ستار ابراهیمی ، سردار الله دادی ، سنگر ، سید حسن نصر الله ، شاه ، شبکه ، شعر ، شهادت ، جبهه ، جملات ، جنگ ، جهاد ، جهاد مغنیه ، جهانی ، حاج قاسم سلیمانی ، حبیب الله مظاهری ، حرم ، حزب الله ، حسن البکر ، حسن عباسی ، حسن مرادی ، حوزه ، حکومت ، خراسان ، خیانت ، اسلاید ، القاعده ، المنار ، امام حسن ، امام حسین ، آیزن هاور ، استراتژیک ، اسرائیل ، امام6 ، انقلاب ، انگلیس ، امام خمینی ، 9 دی ، آب ، آقازاده ،
بغضی امشب در گلویم ناگهان گل کرده است
این دل آتش نهادم را تحمل کرده است
امشب ای بالا بلندم تا دلت پل میزنم
نیتی دارم که با چشمت تفأل میزنم
جان چشمانت قسم ، من عاشق چنگ توام
عاشق روح بزرگ و پاک و بی رنگ توام
با تو امشب از صبوری گفتگو باید کنم
از حکایت های دوری، گفتگو باید کنم
کین اگر می آید و بر پشت و پهلو میزند
عشق از ره می رسد یا حق و یا هو می زند
کاظمی های بزرگ اهل ولایت مذهبند
اهل عاشورا واهل خطبه های زینبند
کودکی های تو بوی لاله های سرخ داشت
راه در سرسبزی یک انتهای سرخ داشت
هر که اینجا زخم دارد بارورتر میشود
نشوه مستانه دل عشق پرور می شود
کاظمی های انیس شب جنوب شهری اند
دانش آموزان این مکتب جنوب شهری اند
کاظمی ها تیغ بر شیطان سرکش می کشند
هر کسی مرد است عضو خانه دل می شود
امشب از شبهای تنهایی است رحمی کن بیا
حال من امشب تماشایی است رحمی کن بیا
مرگ خونین مرا شایسته بستر مکن
شعله جان مرا اینگونه خاکستر مکن
من نمی دانم چرا این گونه حیران مانده ام
من نمی دانم چرا در خویش پنهان مانده ام
جبهه یعنی خاک را از خون معطر ساختن
جبهه یعنی کربلاهای مکرر ساختن
جبهه یعنی آب بودن محو در پاکی شدن
جبهه یعنی در میان خاک افلاکی شدن
جبهه یعنی در حضور عشق بارانی شدن
جبهه یعنی نیمه شب از عشق نورانی شدن
جبهه یعنی کاظمی ها را به خاطر داشتن
نامشان را بر فراز قله ها افراشتن
در مریوان جز قدمگاه تو یک ایران نبود
با بروجردی غزل های تو را پایان نبود
کاظمی ها از تبار و نسل عاشق پیشه اند
از تبار مرد های غیرت و اندیشه اند
عاشقی یعنی چه ؟ یعنی یک دو جرعه از خلوص
عاشقی یعنی که خنجر گردن ما را ببوس
عاشقی یعنی دلا ساقی چرا تاخیر کرد
عاشقی یعنی خداوندا ! شهادت دیر کرد
هیچ کس در انتخاب عاشقی مجبور نیست
مکتب ما مکتب تفویض جبر و زور نیست
با تو می شد ارتفاع قله ها را فتح کرد
ارتفاع قله های دیر پا را فتح کرد
بی تو از دست تغافل پشتمان پر خنجر است
بی تو در دلهایمان پیوسته زخمی دیگر است
کاظمی رفت و به ایران باز شور جنگ ماند
در گلوی جبهه ها بغضی مثال سنگ ماند
کاظمی رفت و دلی بر خاک بی ماتم نماند
زخم دل کاری شد و تاثیر در مرهم نماند
لفظ او چون موج معنا، صخره ها را می شکست
حرف هایش حرف دل بود و به دلها می نشست
رفت و آتش در نگاه شعله ها خاموش ماند
رفت و اما پرچم سرداری اش بر دوش ماند




مطلب بعدی : وای به وقتی که میلیتاریسم ایران زنده شود       


پیامهای عمومی ارسال شده