سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دفاع مقدس
منوی اصلی
مطالب پیشین
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
همسنگران
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 19
  • بازدید دیروز : 44
  • کل بازدید : 940374
  • تعداد کل یاد داشت ها : 570
  • آخرین بازدید : 103/1/30    ساعت : 2:21 ع
درباره ما
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
شهدا ، امام خامنه ای ، مقاله ، مداحی ، امام خمینی(ره) ، شهید ، دفاع مقدس ، رهبری ، آمریکا ، اسلام ، تفحص ، ایران ، داعش ، فتنه ، قم ، قوطی ، لبنان ، لبنانی ، م.ه ، مانیفیست ، مبارزه ، محمد جواد مظاهری ، محمد شهبازی ، مهدی ، موسوی ، میلیتاریسم ، ناتو ، نهضت ، نیروی قدس ، هیتلر ، ولایت ، کربلا ، کیهان ، مدافع حرم ، مذاکره ، مذهب ، مردم ، مرگ ، مغنیه ، فقه ، فقه حکومتی ، قاسم سلیمانی ، دبیرستان ، دفاع ، شهدا همدان ، شهید خرازی ، شهید زنده ، شهید مهدی نوروزی ، شهیدان ، شیطان بزرگ ، صدام ، ظلم ، عاشورا ، عراق ، علی چیت سازیان ، بسیجی ، پناهگاه ، پهلوی ، تجاوز ، دهه فجر ، دولت ، دکترین ، رزمنده ، روحانیت ، زفراندوم ، ژنرال ، سامرا ، سپاه ، ستار ابراهیمی ، سردار الله دادی ، سنگر ، سید حسن نصر الله ، شاه ، شبکه ، شعر ، شهادت ، جبهه ، جملات ، جنگ ، جهاد ، جهاد مغنیه ، جهانی ، حاج قاسم سلیمانی ، حبیب الله مظاهری ، حرم ، حزب الله ، حسن البکر ، حسن عباسی ، حسن مرادی ، حوزه ، حکومت ، خراسان ، خیانت ، اسلاید ، القاعده ، المنار ، امام حسن ، امام حسین ، آیزن هاور ، استراتژیک ، اسرائیل ، امام6 ، انقلاب ، انگلیس ، امام خمینی ، 9 دی ، آب ، آقازاده ،
پنج شنبه 90/6/24 7:18 ع

مراسم شب 7 شهید بزرگوار محمد غفاری که امروز برگزار شد توجه کنید که پدر شهید با عدم پوشیدن لباس مشکی موجب سرافرازی همه ما شده. خدا اجرش بده

انشاء الله قسمت هممون بشه

التماس دعا

شهید محمد غفاری

پدر شهید بزرگوار

شب 7 شهید غفاری




برچسب ها : شهدا  ,


      
دوشنبه 89/11/18 12:20 ع

عکس های مخصوص موبایل سردار شهید کاظمی سری اول

 

 

ادامه مطلب...


برچسب ها : شهدا  ,


      
      

فرمانده بهداری لشکر32انصارالحسین(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)


ملایر در سال 1335 شاهد تولد کودکی بود که بعدها از مردان نامدار این دیار کهن شد. جواد غیاثوند از کودکی روحیه مبارزه با بی عدالتی و ایثار در وجودش شعله‌ور بود.
با وجود داشتن خانواده‌ای ثروتمند، دوست داشت که ساده زندگی کند به فکر دنیا نبود.در سن 24 سالگی ازدواج کرد وزندگی ساده ای در منزل پدرش شروع نمود.
جواد به عنوان پاسدار در سپاه خدمت می‌کرد. بسیار فروتن و متواضع بود بعد از ازدواج به جبهه‌های حق علیه باطل رفت. مدتی بعد به همراه چند نفر از دوستان خود از جمله شهید حسین حبیبیان، علی بهزادی و احمد رحیمی‌نژاد یک پایگاه بسیج را در روستای"بایلخانی" تاسیس وراه اندازی کردند.
دوستانش می گویند:"اهل صحبت کردن نبود؛ دوستی شجاع و دیندار، عاشق امام خمینی و همواره حلاّل مشکلات محل بود,در زمانی که خشم به چهره معصومش روی می‌آورد به خواندن نماز و ذکر صلوات می‌پرداخت.
همیشه دوستانش را به تقوا و پرهیزکاری تشویق می‌کرد و در مواقع حساس در مناطق جنگی با شوخی کردن روحیه افراد را بالا می‌برد و نمی‌گذاشت کسی احساس خستگی کند."
او حضور در جبهه را توفیق الهی می دانست وبه هیچ قیمتی حاضر به ترک جبهه نبود.هنوز چیزی از حضورش در جبهه نگذشته بود که به عنوان فرمانده بهداری لشکر32انصارالحسین(ع)منصوب شد.
جواد حضور تاثیرگذارش را در جبهه با این سمت ادامه داد تادر فروردین سال 1365 به در منطقه عملیاتی والفجر8درشبه جزیره ی فاو از ناحیه سر مورد اصابت ترکش خمپاره ی دشمن قرار گرفت وبه شدت مجروح شد.ا و بعد از چند روز که در بیمارستان بستری بود,طاقت ماندن در دنیا را از دست داد وبه شهادت رسید.
او به این حدیث شریف پیامبر اکرم (ص)که فرمود:
"مسلمانی که جهاد نکرده باشد و در دلش آرزوی جهاد نداشته باشد اگر بمیرد بر شعبه‌ای از نفاق مرده است."اعتقاد کامل داشت.
شهیدان یوسف بازار هستند
به چشم دل پی دلدار هستند
به دست عاطفه با پای ایثار
درون خون و آتش یار هستند
منبع:پرونده شهید دربنیاد شهید وامور ایثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهید

ادامه مطلب...


برچسب ها : شهدا  ,


      

 

هویزه

دانلو(حجم762kb)

 




برچسب ها : شهدا  ,


      
      

برای دیدن بخش اول عکس های شهید علی چیت سازیان کلیک کنید

به زودی بخش سوم این عکس ها رو هم قرار می دم

 

ادامه مطلب...


برچسب ها : شهدا  ,


      

شهید شوشتری

دیروز از هر چه بود گذشتیم.....امروز از هر چه بودیم

 

آنجا پشت خاکریز بودیم... واینجا در پناه میز

دیروز دنبال گمنامی بودیم... وامروز مواظبیم ناممان گم نشود

آن روز بوی جبهه میداد... امروز ایمانمان بو می دهد

 

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیمو بصیرمان کن تا اسیر بر نگردیمو آزادمان کن تا اسیر بر نگردیم  




برچسب ها : شهدا  ,


      
پنج شنبه 89/10/23 10:8 ص

 

دانلود(حجم1.4mb)

نماهنگی زیبا از جبهه و جنگ

 

 




برچسب ها : شهدا  ,


      
چهارشنبه 89/10/22 11:8 ص

مجموعه روایت های سقوط خرمشهر

هنگامی که گروهی از مدافعان در تاریک و روشن صبح به سوی محورهای درگیری به راه می‌افتند، هیبت عجیب مهدی رفیعی، ابتدا توجه امیر و بعد توجه دیگران را جلب می‌کند و باعث خنده و شوخی بچه‌ها می‌شود. خنده‌های شاد و از ته دل طولانی و پر طنین. مهدی پس از حضور چندین روزه در درگیری‌های متعدد، شلوارش کثیف و پاره و خونین می‌شود و ناچار به تعویض می‌گردد. تنها شلواری که اندازه‌اش به اندازه مهدی نزدیک است، شلواری است سفید رنگ و براق با دورکمر گشاد. مهدی برای نگه‌داشتن شلوار نه کمربندی پیدا می‌کند و نه وسیله مناسب دیگری. پس ناچار می‌شود با کراواتی قرمزرنگ که جزء لباس‌های اهدایی است، کمر شلوار را به دور کمرش ببندد. رنگ درخشان و سفید شلوار در تاریکی شب از فاصله یک فرسخی پیدا است. هنگام حرکت، مهدی کوله‌پشتی مخصوص گلوله‌های آرپی‌جی را با چندین گلوله آرپی‌جی پر می‌کنند و به کول می‌کشد. تفنگ ژ-3‌اش را به قلاب شمایل وصل می‌کند و چند خشاب قشنگ را زیر کراواتی که به جای کمربند بسته جا می‌دهد. با یک دست بی‌سیم و با دست دیگر، یک قبضه آرپی‌جی برمی‌دارد. هنوز از دل پیچه و اسهال شدید به خاطر خوردن آب‌آلوده خلاص نشده‌اند. مهدی آفتابه‌ای پلاستیکی را بالای کوله و به سر یکی از گلوله‌های آر‌پی‌جی گیر می‌دهد و با همین هیبت و شکل و شمایل پیشاپیش بچه‌ها حرکت می‌کند. امیر با دیدن ظاهری وی به خنده می‌افتد و هر چه می‌کوشد نمی‌تواند از خندیدن خودداری کند. غش و رسیه  رفتن امیر کم‌کم توجه بیشتر را جلب و آنها نیز با دیدن هیبت مهدی به خنده می‌افتند. بچه‌ها تا رسیدن به محور درگیری می‌خندند. انگار نه انگار به میدان جنگ نابرابر و خونین رهسپارند.

منبع:کتاب نخلستان سرو




برچسب ها : شهدا  ,


      
<      1   2   3   4   5   >>   >


پیامهای عمومی ارسال شده