رفتار انسانی یک رزمنده در دادن پوتین هایش به اسیر عراقی و پابرهنه شدن خود، حکایت از برخوردهای دوستانه و همرا با عطوفت سپاه اسلام با اسرای دشمن دارد که بخش مهمی از تاریخ دفاع مقدس را تشکیل داده است.
این افراد انسان هایی مومنی هستند که با وجود تجاوزات دشمن و متحمل شدن انواع ضربات روحی و جسمی ناشی از آن هرگز موازین اسلامی و اخلاقی را زیر پا نگذاشتند.
یکی از سربازان عراقی پس از اسارت در این باره می گوید: با وجود آنکه سه روز بیشتر در منطقه نبودم اما در لحظه اسارت با صحنه ای روبرو شدم که دلم می خواهد آن را برای همه تعریف کنم.
من در شوش اسیر شدم، عملیات فتح المبین شروع شده بود و نیروهای ایرانی به سرعت پیشروی می کردند، واحد ما هم مثل سایر واحدها غافلگیر شده بود، به همین دلیل تقریبا همه نفرات ما به اسارت درآمدند.
وقتی من اسیر شدم، پابرهنه بودم چون فرصت پیدا نکرده بودم که پوتین هایم را بپوشم، رزمنده ای که مرا اسیر کرده بود، نگاهی به سراپای من انداخت و بعد از لحظاتی پوتین های خودش را درآورد و به من داد، امتناع کردم ولی او بار دیگر تعارف کرد، این کار را چند بار تکرار کرد و آخرین بار او با تندی اشاره کرد که بپوشم.
من در میان بهت و وحشت پوتین ها را پوشیدم و همراه او بطرف نیروهای ایرانی به راه افتادم، در بین راه احساس می کردم، خیلی زود با یک اخلاق و رفتار انسانی آشنا شده ام؛ اخلاقی که در همین زندگی کوتاه سربازی برای من تازگی داشت.
وقتی به عقب رسیدم و به میان انبوه اسرای دیگر وارد شدم، آن رزمنده به من فهماند که ماموریتش تمام شده و مسئولیت او هدایت من تا این نقطه بود.
در آنجا به من اشاره کرد که پوتین ها را در بیاورم، بلافاصله آنها را از پاهایم کندم، او پوتین را پوشید و بطرف خط مقدم یعنی به سوی نقطه ای که مرا اسیر کرده بود، بازگشت، در حالی که این کار آن رزمنده با اخلاق اثرات مثبتی در روحیه من بجا گذاشته است.(ایرنا)
برچسب ها :
مقاله ,