سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دفاع مقدس
منوی اصلی
مطالب پیشین
کارنامه عملیات ها
جنگ دفاع مقدس
همسنگران
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز : 116
  • بازدید دیروز : 42
  • کل بازدید : 947618
  • تعداد کل یاد داشت ها : 570
  • آخرین بازدید : 103/9/5    ساعت : 10:18 ص
درباره ما
جستجو


وصیت شهدا
وصیت شهدا
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
کاربردی
ابر برچسب ها
شهدا ، امام خامنه ای ، مقاله ، مداحی ، امام خمینی(ره) ، شهید ، دفاع مقدس ، رهبری ، آمریکا ، اسلام ، تفحص ، ایران ، داعش ، فتنه ، قم ، قوطی ، لبنان ، لبنانی ، م.ه ، مانیفیست ، مبارزه ، محمد جواد مظاهری ، محمد شهبازی ، مهدی ، موسوی ، میلیتاریسم ، ناتو ، نهضت ، نیروی قدس ، هیتلر ، ولایت ، کربلا ، کیهان ، مدافع حرم ، مذاکره ، مذهب ، مردم ، مرگ ، مغنیه ، فقه ، فقه حکومتی ، قاسم سلیمانی ، دبیرستان ، دفاع ، شهدا همدان ، شهید خرازی ، شهید زنده ، شهید مهدی نوروزی ، شهیدان ، شیطان بزرگ ، صدام ، ظلم ، عاشورا ، عراق ، علی چیت سازیان ، بسیجی ، پناهگاه ، پهلوی ، تجاوز ، دهه فجر ، دولت ، دکترین ، رزمنده ، روحانیت ، زفراندوم ، ژنرال ، سامرا ، سپاه ، ستار ابراهیمی ، سردار الله دادی ، سنگر ، سید حسن نصر الله ، شاه ، شبکه ، شعر ، شهادت ، جبهه ، جملات ، جنگ ، جهاد ، جهاد مغنیه ، جهانی ، حاج قاسم سلیمانی ، حبیب الله مظاهری ، حرم ، حزب الله ، حسن البکر ، حسن عباسی ، حسن مرادی ، حوزه ، حکومت ، خراسان ، خیانت ، اسلاید ، القاعده ، المنار ، امام حسن ، امام حسین ، آیزن هاور ، استراتژیک ، اسرائیل ، امام6 ، انقلاب ، انگلیس ، امام خمینی ، 9 دی ، آب ، آقازاده ،
یکشنبه 91/12/27 7:29 ع

شهادت در منفی 35 درجه/ تکاوران سپاه قم چگونه شهید شدند؟ + تصاویر

 

 به گزارش مشرق، نیروی زمینی سپاه، سال گذشته سال پرکاری را در منطقه شمالغرب داشت. گروهک های تروریستی پژاک در این مناطق به شدت فعال شده بودند و نیروی زمینی می رفت تا ضمن مقابله با آنها و پاکسازی منطقه از تروریستها، امنیت این مناطق را هم تامین کند.

نبرد با پژاک چند ماه طول کشید و بیش از یکصد شهید تقدیم انقلاب شد.
سالی که گذشت، سایت مشرق در سلسله مطلبی با عنوان «فاتحان قله های غرب» به معرفی برخی از این شهدا پرداخت که انتشار این مطالب بازتابهای زیادی در جامعه و در رسانه ها پیدا کرد.
متن زیر داستان سه تن دیگر از همین سربازان مظلوم و گمنام است که ماجرای شهادتشان به یک سال قبل و آخرین روزهای سال 90 بر می گردد.
خبر کوتاه بود: «سه پاسدار در کوه های شمال غرب بر اثر سرما یخ زدند و شهید شدند.» اما همین خبر کوتاه هم  در هیاهوی آغاز سال نو گم شد...
شهیدان «سعید غلامی شهروز» متولد 1362، «روح‌الله شکارچی» متولد 1357 و «محمد سلیمانی» متولد 1361 که در واپسین روزهای پایانی سال 1390 در جریان نجات سربازان از سنگرهای برف‌گرفته در منطقه صفر مرزی شمال غرب کشور دچار یخ‌زدگی شده و به خیل شهدا پیوستند.

ادامه مطلب...



      

سه سال قبل در چنین روزی (17 بهمن 88) خبرگزاری فارس متن سخنرانی منتشر نشده شهید علی‌محمدی در آخرین جلسه با دانشجویانش یک هفته قبل از روز شهادت این شهید را منتشر کرد. وی در بخشی از سخنانش می گوید: "برای طیفی که خواهان جمهوری‏اسلامی نیستند، ارزشی قائل نیستم"

به گزارش رجانیوز به نقل از کتاب روزشمار 8 ماه نبرد مقدس؛ مهم ترین وقایع این روز را از نظر می گذرانید:

*علی مطهری در نامه ای سرگشاده به میرحسین موسوی ضمن بیان برخی اشتباهات وی در ماه های گذشته، موسوی را پیرو امیرالمومنین علیه السلام دانست. وی در ادامه نوشت: "فرضاً در ماجرای اخیر حق تماماً به جانب شما باشد باید مانند امیرالمؤمنین به خاطر حفظ اسلام و وحدت اسلامی از حق خود بگذرید ... از جناب عالی با سابقه خوب در انقلاب اسلامی، این انتظار دور از ذهن نیست."

* خبرگزاری فارس متن سخنرانی منتشر نشده شهید علی‌محمدی در آخرین جلسه با دانشجویانش یک هفته قبل از روز شهادت این شهید را منتشر کرد. وی در بخشی از سخنانش می گوید: "برای طیفی که خواهان جمهوری‏اسلامی نیستند، ارزشی قائل نیستم."
 
* مصطفی معین وزیر علوم دولت اصلاحات در مطلبی که در وبلاگ شخصی خود منتشر ساخت از دستگیری پسرش در جریان اغتشاشات روز عاشورا خبر داد.
 
* پارلمان نیوز: علی اکبر ناطق نوری گفت: "مدیریت آقای لاریجانی را خیلی خوب می دانم. چون رئیس مجلس بودن فقط ریاست جلسه نیست زیرا نایب رئیس هم می تواند صحن علنی مجلس را اداره کند. رئیس مجلس ، باید مجلس را به طور کل و در همه ابعاد مدیریت کند نه صرفا جلسه علنی را. خوشبختانه آقای لاریجانی با هوش خوب و سرعت انتقال خوب و تسلطی که دارند خوشبختانه هم جلسه را خوب اداره می کنند و حضور ذهن خوبی دارند و هم مجلس را خوب اداره می کنند و هم اینکه عزت و استقلال در موضع گیری های ایشان و صحبت هایی که دارند محسوس است. در کل لاریجانی را رئیس مجلس موفقی می دانم."





      

فرمانده گردان امام حسین (ع) لشکر43امام علی (ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
سال 1342 بود که رستمعلی زارعی در روستای علی‌آباد در شهرستان اسدآباد پا به جهان گذاشت. فضای معنوی و بی آلایش خانواده‌اش محیطی خوب برای رشد مذهبی او فراهم آورده بود. از این رو با انس به قرآن و اسلام و اهل بیت (س) قدم در مسیر تعالی گذاشت.
تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند .وقتی در دوره ی تحصیلات راهنمایی مشغول تحصیل بود و علیرغم سن کم و جثه کوچکش به مبارزه برعلیه رژیم پهلوی روی آورد . اوبا همکاری  معلش، کارهای مؤثری در این زمینه انجام داد.
 آشنایی او با آیت الله جنتی باعث شد تا به فعالیتهای خود شدت ببخشد.ا و مخفیانه با ایشان دیدار می کرد ومشکلات مسائلی که در راه مبارزه با حکومت بود را هماهنگ می‌نمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جهت تحکیم این نظام نوپا کوشش‌های بی دریغی نمود .او باعضویت در بسیج به فعالیتهایی پرداخت که حاصل آن ایجاد نظم و آرامش برای مردم بود.
هنوز نیروهای بسیجی به همراه پاسداران در مبارزه با ضد انقلاب وعوامل خارجی بودند که سعی در ایجاد نا امنی و آشوب در کشور داشتند؛در این شرایط دشمنان خارجی مردم ایران مبادرت به تحمیل یک جنگ تمام عیاربر علیه ایران نمودند.
او طاقت ماندن در پشت جبهه را نداشت وبرای دفاع از تمامیت ارضی کشور راهی جبهه ها شد. رستم در این دوران به عضویت سپاه در آمده بود.
او از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مناطق جنگی اعزام شد وبعد از مدتی حضور در جبهه وفعالیت در بخشهای مختلف به‌عنوان فرمانده یکی از گردانهای لشکر 43 امام علی (ع) منصوب شد.
او در طول مدت حضور درجبهه خدمات مؤثری از خود برجای گذاشت، عملیات والفجر 5 ، بدر و میمک و... فرصتی بود تا او آموزه های دینی وتجارب خود را از مبارزات نظامی به نمایش گذارد.  سرانجام در تاریخ اول مهر ماه سال 64 13در منطقه پنجوین به آرزوی خود رسید و به مقام رفیع شهادت دست یافت.
رستم علی زارعی از بیستم اسفند ماه 1363آمادگی شهادت را در خود حس می کرد,او در این روز وصیتنامه اش را نوشت.
منبع:پرونده شهید دربنیاد شهید وامور ایثارگران همدان و مصاحبه با خانواده وهمرزمان شهید






وصیتنامه
به نام خداوند که بر بندگان       
 ببخشاید و بس بود مهربان
با درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی و درود و سلام به روان پاک شهدای اسلام از کربلای حسینی تا کربلای ایران .
با عرض سلام به مادر، برادر و دوستان و آشنایان امیدوارم که همیشه تحت توجهات حضرت امام مهدی (عج) و نائب برحقش امام خمینی بوده باشید. مادر جان و ای‌برادرانم و ای کسانی که پوینده راه اسلام هستید ,خود می‌دانید که تنها دین و اسلام است که موجب سعادت انسانهاست ,سعی کنید که در تبلیغ آن بکوشید « الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور » هدایت به چیزی است که نتوان در مردم دمید. هدایت موهبتی است خدائی و آنان که در راه خدا بکوشند ,خدایشان هدایت می‌کند.
ایمان به خدا موجب توجه در رسالت نبوت و نگرش در راه فرو رفتن در اعماق پیام معجزه‌وار قرآن, کوشیدن در صراط مستقیم و فریاد‌های  مجریان این مقام در طول زمان و قیام خونین آنان علیه دست‌اندر کاران ریا و نفاق و مولود نامبارکشان، ظلم و استکبار است.
 رهبری پیامبر گونه خمینی انسان را بر آن می‌دارد و خویشتن را در اعماق دریای هواها جا گذاشته و با روح پاک خدایی به این موج عظیم « انا لله و انا علیه راجعون » بسپارد ,پس ای امت مسلمان, ای پویندگان اسلام ,هرگز امام را تنها نگذارید , رهبری که وجودش مایه فخر اسلام و توده عظیم امت اسلامی و مستضعفین جهان می‌باشد.
 تنها چیزی که انسان فهمیده و آنهایی که به حقانیت خدا و انسانیت آگاهند و خواهان آن می‌باشند و من در ضمیر خود روشنایی می‌بینم یا از اینکه در این راه پیروز شویم که ایران و اسلام و انقلاب را مانند مزرعه‌ای که علفهای هرزش را وجین می‌کنند و می‌زدایند ,ما هم دشمنان اسلام و ضد بشریت را از تاریخ انقلابی ایران برکنده‌ایم و اگر کشته شدیم چه سعادتی بهتر از اینکه در نزد خداییم ,دوش به دوش شهدای سرخ علوی وایران و در دنیای دیگر پیش سرور شهیدان امام حسین (ع) رو سفید هستیم.
 اگر شهیدان رفتند و یا پیروزی نهایی را ندیدید بدانید آنها زنده هستند و بر این انقلاب نظاره می‌کنند, آنها با نثار خون خود پیروزی را به ثمر رساندند و به دست ما سپردند و ما هم تا به اینجا توان داشتیم و از این انقلاب پاسداری نمودیم و از این به بعد هم به شما‌ ملت غیور و نیرومند اسلام می‌سپاریم و شما‌ها باید شجاعانه بجنگید و مبارزه نمائید تا پرچم خونین انقلاب مابر سراسر جهان به احتزاز در آورید و به دست صاحب اصلی آن یعنی ( منجی عالم بشریت امام مهدی (عج) بسپارید. گر چه شما‌ها غیورتر از آن هستید که بنده وصیتی برای شما داشته باشم اما وظیفه‌ای است بر گردنم و باید به انجام برسانم. ای کسانی که برای یاری دین حق به پا خواسته‌اید ,بیدار باشید ,دشمن زبون که با روبرو شدن نیروهای قدرتمند اسلام مایوس شده, اقدام به تخریب منازل مسکونی نموده که به این وسیله روحیه ملت و رزمندگان را تضعیف نماید اما شما تنها از بمباران کردن شهرها دلسرد نخواهید شد بلکه باید نیرومند‌تر و قویتر گردید. اگر یک نفر چه در اثر بمباران و چه در صحنه جنگ به شهادت می‌رسد جای او را در جبهه‌ها پر نمائید و دشمن را به نیروی الله از پای درآورید.
 اما تو ای مادرم, از تو می‌خواهم مرا ببخشی و حلالم نمائید. نتوانستم جوابگوی زحمات بی‌نهایت شما باشم و جبران نمایم .
 در آخر از همه برادران و خواهرانم حلالیت می‌طلبم. سعی کنید گریه اگر می‌کنید برای سرور شهیدان و یاوران آن مظلوم و شهیدانی که انتظار داشتند, پیروزی نهایی انقلاب را به چشم خود ببینند ولی ندیدند, گریه تان برای شهداء باشد. در آخر سلامم را به امام امت ,خمینی بت شکن می‌رسانم و آرزوی سلامتی تا انقلاب حضرت مهدی (عج) برای آن حضرت می‌نمایم. الهی در ظهور حضرت مهدی (عج) تعجیل فرما . خداوندا رهبر کبیر انقلاب، امید مستضعفان، بت شکن زمان ,حامی رزمندگان ,خمینی بت شکن را تا انقلاب مهدی (عج) حتی کنار آن حضرت او را در معیت خود نگه دار . آمین یا رب العالمین .  والسلام على من تبع الهدى 20/12/63 رستمعلى زارعى





      
سه شنبه 91/11/3 6:42 ع

فرمانده سپاه میانه می‌گوید: پیکر شهید کریم‌زاده را جمع کردم تا به شهرشان بفرستم، یکی از پاهایش نبود؛ آن روز هر چه گشتم، پیدا نکردم، همان جنازه را به زادگاهش فرستادیم،4 روز بعد پای او را پیدا کردم. ادامه مطلب...



      
      
پنج شنبه 91/9/23 4:26 ع

درکنار افکار بچه های جنگ ، ذکر معبود و اُنس و ارتباط با خدا و توسل و پناه بردن به معصومین علیهم السلام و استمداد طلبیدن از آنان بخصوص بی بی فاطمه سلام الله علیها بود که رزمندگان او را مادر صدا می زدند و فرزندش حضرت سیدالشهداء را به عنوان اَمن ترین جایگاه می دانستند ولذا از اینکه او مقام والائی در نزد خداوند دارد، دست به دامان خوش انفاس او که منشاء برکات بود می بردند و از این روی قدر و منزلت فرماندهان بسیجی نزد عموم رزمندگان درجبهه های جنگ اهمیت داشت و چنانچه با بودنشان حال و هوای مقر عوض می شد وباعث دلگرمی بچه ها در سخترین عملیاتها بودند.یکی از این فرماندهان  شهید صفرعلی پرسیان است.کسی که همیشه ذکر لبش یا زهرا بود و گره گشای ما در سختی های آموزش غواصی در سد گتوند ! ایشان فرماندهی گروهان غواصی از گردان 155 حضرت علی اصغر بود که درسال 65 درعملیات کربلای 4در اروندرور به شهادت رسید و پیکر پاکش در سال 76 رجعت نمود.

ذکر لب یا زهرا

در یکی از عملیات ها تانک های عراقی در حال پیشروی بودند.حجم آتش دشمن زیاد بود.آرپیچی زنها توان ایستادن در بالای خاکریز را نداشتند.گلوله ها مترمتر خاکریز را شخم میزدند.نفس ها در سینه ها حبس شده بود،در این هنگامه بود که:

آن مرد آمد
              آن مرد با آرپیچی آمد

                                         او با ذکر لب یا زهرا آمد!

تمام قد بالای خاکریز ایستاد.ذکر لب یا زهرا و بعد شلیک...

یک  دو  سه  چهار ... و ادامه داشت و بعد تانک های عراقی یکی بعد از یکی شعله ور شدند...

و خاکریز حفظ شد.

در میان گرد و خاک این پرسیان بود که با چهره خندان و خاکی از بالای خاکریز پایین می آمد.

راوی: همرزم شهید پرسیان





      

شهید صفرعلی پرسیان

نام: صفرعلی

نام خانوادگی: هوشیان(پرسیان)

تاریخ تولد: 1341

شهادت:4/10/1365

رجعت:1376

محل شهادت: فاو- ام الرّصاص

عملیات: کربلا 4

نکاتی درباره ی خودسازی ازشهید:

-جهاد با نفس(جهاد اکبر):مبارزه با نفس و خودسازی و به تکامل رسیدن و پاک کردن روح

-نماز:که کارخانه ی انسان سازی است.جنگ و صلح –خوشی و ناخوشی ها و همه چیزمان برای 

-خواندن قرآن:دلهای مرده را زنده می کند و همه چیز را به انسان می دهد.آن است.(مخصوصا نماز شب)

-صبر:که خیلی مهم است و نسبت صبر به ایمان  مثل سر است به بدن . اگر سر نباشد بدن هیچ است.

-اخلاق اسلامی

-دوری از گناه:هرگز دروغ نگوییم . غیبت نکنیم که گناه بزرگی است . سخن چینی نکنیم و حرف مردم را برای دیگران تعریف نکنیم و حرف شیطان را قبول نکنیم و...




      

خدمت مامان جون سلام برسان و بگو این عکس را برای تو فرستادم که فقط بخندی و دیگر هیچ؛ هر نتیجه‌ای غیر از این بگیری راضی نیستم.

به گزارش فارس، شهید «غلامحسین افشردی» معروف به «حسن باقری» پس از گذراندن دوره آموزشی در «جلدیان» (پادگانی در سیزده کیلومتری شمال پیرانشهر آذربایجان غربی) به ایلام اعزام می‌شود؛‌ او با ارسال عکس خود در لباس سربازی، با قلمی آمیخته با طنز، در نامه‌ای خطاب به خواهرش به بهانه شرح این عکس،‌ روایتی روان و صمیمی از اوضاع و احوال خود ارائه داده است. شهید باقری در این نامه که در کتاب «روایت زندگی حسن باقری» منتشر شده، چنین نوشته است:
 
      

 

متنی که می خوانید روایت سردار حاج حسین همدانی از نحوه معرفی و معارفه شهید حاج محمد شهبازی به عنوان فرمانده سپاه استان همدان می باشد:

...آقای بروجردی گفت:«برادرمان محمود شهبازی دستجردی از مبارزین مذهبی فعّال جنبش دانشجویی در قبل از انقلاب بوده، ضمن اینکه ایشان شاگرد شاخص کلاسهای معارف اسلامی استاد علی اکبر پرورش هستند.این برادر عزیز ما، دانشجوی رشته ی مهندسی صنایع در دانشگاه علم و صنعت تهران است. روز 12 بهمن 57 در کمیته مردمی استقبال از رهبر انقلاب، آقای شهبازی مسئولیت برنامه ریزی تأمین  امنیت حضرت امام(ره) در بهشت زهرا(سلام الله علیها) را بر عهده داشت. ضمن آنکه از عناصر برجسته دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا هم بوده.

 ایشان ادامه داد: در این رابطه نکته ای را خدمت شما عزیران مطرح می کنم که تقاضا دارم عجالتاً آن را جای دیگری عنوان نکنید. مطلبی که می گویم، صرفاً با هدف آشنایی بهتر شما با این برادر عزیز است: بعد از شکست تهاجم نظامی عناصر نیروی دلتای ارتش آمریکا در صحرای طبس، وقتی که قرار شد جاسوسان آمریکایی را در سطح استان های کشور تقسیم و نگهداری کنند، برادرمان شهبازی، تعدادی از این جاسوس ها را آورد و آنها را در همین شهر همدان  مخفی کرد. مسؤلیت حفاظت از آنها را هم سپرد به یکی از بچّه های سپاه همدان. سوابق سپاهی گری و نظامی ایشان هم درخشان است. برادرمان شهبازی عضو دفتر هماهنگی ستاد مرکزی سپاه بوده و از شروع جنگ در جبهه چپ سر پل، به همراه بچه های گردان 9 سپاه تهران دست اندرکار شناسایی شبانه روزی خطوط و مواضع ارتش بعث شده.»

طی دو ماه ی اوّل بعد از پیروزی انقلاب، اوّلین فرمانده سپاه استان همدان آقای حسین کوشش بود. ایشان از مبارزین ضد رژیم شاه بود و سابقه ی پنج سال اسارت در زندان های طاغوت را داشت.البته کوشش یک عنصر نظامی نبود. لذا، در دوره مسئولیت ایشان، امر مدیریت سپاه استان به صورت جمعی و هیئتی انجام می گرفت. بعد از استعفای کوشش از فروردین 58 تا اوایل شهریور آن سال مسئولیت فرملندهی سپاه  استان بر عهده خانم دبّاغ قرارداشت. بعد از ایشان هم که از طرف دفتر هماهنگی سپاه آقای سعید طایفه نوروزی را به عنوان فرمانده سپاه استان  به همدان فرستادند، خلاء 6 ماه ناشی از اسارت آقای طایفه نوروزی در پاییز و زمستان 59 در حکم ضربه ی سختی بود که به تشکیلات و روال مدیریتی سپاه همدان وارد آمد.

به جرأت می توانم بگویم محمود شهبازی، فرمانده مدیری بود که بعد از آمدنش، به مدیریت سپاه استان، خصلتی کاملاً تشکلیلاتی و منسجم بخشید. او بود که به سپاه استان، خصلتی کاملاً تشکیلاتی و منسجم بخشید. او بود که به سپاه استان همدان نظم و نسق داد و در نتیجه، آن خلجان های ذهنی موجود در بین اعضای شورای فرماندهی سپاه استان خیلی زود برطرف شد.

دقیقاً تا بیست روز بعد از آن مراسم معارفه، محمود شهبازی در سپاه پای هیچ ورقه ای را امضا نکرد. حتّی یک جلسه هم با رده های مسئول نگذاشت. گفته بود: سپاه عجالتاً بایستی با همدان روال قبلی اداره بشود تا بعد، من ببینم برای سر و سامان دادن به آن، چه باید کرد. 

یک ابتکار جالبی هم به خرج داد و برای اولین بار در سپاه همدان، بحث تشکلیل یک کمیسیون ارزیابی و تصفیه را مطرح کرد. حکم تشکلیل این کمیسیون را هم به آقای امیر چلویی داد و به او گفت: آقای چلویی، شما در این کمیسیون، نماینده من هستید. تکلیف دارید تا با دقّت به وضعیت یکایک اعضای سپاه استان رسیدگی کنید و عناصر فاقد صلاحیت برای عضویت در این نهاد را شناسیی و تصفیه کنید. البته به پیشنهاد بنده، قرار شد آقای چلویی با حفظ سمت در آن کمیسیون، جانشین من در واحد تدارکات بشود.

 





      

 

دیروز از هر چه بود گذشتیم، امروز از هر چه بودیم!!! آن جا پشت خاکریز بودیم و این جا در پناه میز !!! دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!!!

جبهه بوی ایمان می داد و این جا ایمانمان بو می دهد!!!

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم.

 

سردار شهید شوشتری

 





      
   1   2   3   4      >


پیامهای عمومی ارسال شده